۱۳۹۰ شهریور ۵, شنبه

مموتی نامۀ تصویری ١













نه مموتی جان، این جوری، اجدادت از درخت می رفتن بالا! شما حالا اجازه داری گاهی اوقات آسانسورسوار بشی!















آ باریک الله! همون جوری دستهاتو ببر بالا ... بالا ... بالاتر، دو بامبی بزن تو سرخودت! 

















بابا یه شمد بندازین رو این بدبخت! می چاد، دولت بی صاحاب می مونه، مملکت به گا می ره ها! بله؟ چی؟ ... آهان ... می گن انگار قبلاً به گا رفته! ولش کن پس، بذار ذات الریه کنه، سقط شه، مادر قحبه!















اوه اوه اوه! داره تمرکز می کنه تگوّز کنه! فرار کنین، الآن بوش بلند می شه!


مموتی جان! مهم نیست که قشنگ نیستی، قشنگ اینه که مهم نیستی!














چشم! به کسی نمی گیم که هر روز، اول صبح می ری وزارت اطلاعات، می شاشی تو سماور مصلحی!















تو چرا گریه می کنی جاکش!؟ ما که شش ساله (به روایتی سی و سه ساله) دهنمون سرویس شده باید زاربزنیم!



وای! اون پوزخند ملیح و دندونهای مرواریدت منو کشته! دماغت که البته جای خود دارد!












آره نوکرتم، بپوشون اون وجناتت رو که شیش ساله همه مون مدام اسهالیم!














“You talkin’ to me?e



قیژک کولی
شهریور ١٣٩٠


عکسهایی دیگر از مموتی با اجامر دیگر:
http://gheyzhakekoli.blogspot.com/2011/07/blog-post_29.html


 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر