مموتی: « عجب اختلاسی بود این دفعه. پایین نمی ره بد مصّب! »
مموتی: « چقد چغلی ما رو می کنه این گوزبالاق تپه! شیطون می گه بزنم فکّ شو بیار پایین ها! عینکی ِ کون کرمکی! »
مموتی: « بلندتر بگو عزیز برادر، من گوشام یه ذره گیر داره. آخرین بار که شستم شون با مامانم رفته بودم حموم، زورم کرد شستم! »
اعظم خانم: « وا ممو جون! نکن! بذار بریم خونه بعد. حرف در میارن ها! »
مموتی: « اعظم ... اعظم ... جون من ... یه ذره دیگه وایسا ... مدیریت کردم، الآن تموم میشه! » مموتی: « حاجی داسیلوا، چند تا از خواهرای برزیلی رو تو کارناوال ریو دیدم، ماشالله از خواهرای ونزوئلایی هم انقلابی ترن! این لرزشهایی که می دن، لرزه به اندام آمریکای جهانخوار میندازه. »
داسیلوا: « آره، آمریکا که هیچی، به بعضی جاهای من هم لرزه میندازه! »
مموتی: « بیا بریم پشت پرده، باهات کار دارم. »
لاریجانی: « به خدا اگه کاربدی بکنی داد می زنم، آقا همین بغل نشسته. »
لاریجانی (فردای عکس بالا): « فریب قد این کوتولۀ بی شرف رو نخورین، خایه هاش یکی این هواست! »
مقام معظم: « دکتر جون، خوب شنگولی ها، هنوز اون استکان عرقو نزده! »
مموتی: « آقا، غلط نکنم شما هم انگار دو سه پیکی زدی ها! از وجنات مبارک معلومه. »
فکر مموتی: « فرمایشات شما متین، ولی من که به این تخمم هم نیست! »
مموتی: « حاجی، گفتی این تو چقدر تـُن ماهی جا می شه؟ انتخابات بعدی با کیک و ساندیس، شاید تـُن ماهی هم پخش کردیم. »
مموتی نامۀ تصویری ١
http://gheyzhakekoli.blogspot.com/2011/08/blog-post_27.html
قیژک کولی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر