اینها تراوشات ذهن آشفته و پریشان من است چند روزی بعد از انتخابات ٨٨. فکر می کنم گرچه احساساتمان هنوز همان طور، بلکه بیشتر، جریحه دار و تند است، امیدمان کاسته است. امید تپش قلب فرداها در سینۀ تنگ امروز است؛ باشد که بزودی به سان خشم و انزجارمان رو به فزونی گیرد. حالا بپردازیم به هجو:
اتل متل توتوله مُجی و دُکی کوتوله
رفتن پیش سیْد علی سیّد گوش بـَل بـَلی
وافور و سیخ به دستش جیلیز و ویلیز به بَستـش
دُکی اونو دعاش کرد دستشو تو عباش کرد
با دستمال مخملی خایه های سید علی
حالا نمال کی بمال تخمهای پر خطـّ و خال
مُجی به دُکی چشمک زد دُکی به علی پاتک زد
سرشو گذاشت رو شونه ش ترمز برید تو چونه ش:
« علی به من حال بده دورۀ چارسال بده
دورۀ من زود گذشت در سفر کوه ودشت
دهاتها و اُستانا نیویورک و هاوانا
اردبیل و اَرادان سلسبیل و خراسان
کلمبیا و مسکو مازندران و اسکو
ملــّت اومد به پیشواز با طبل و ساز و آواز
صاحب بیت المالم آتیش زدم به مالم
سیب زمینی غزّه با جُکهای بی مزّه
سهمیۀ عدالت با ژست پر ملاحت
قیافۀ میمونی پرتغال صهیونی
بنزین پونصد تومن به زعم دکتر اَ.ن.
از همه چیز مهمتر از نون شب واجبتر
انرژی هسته ای پخش می کنم بسته ای
در صحنۀ جهانی ریدم به هر که دانی
دشمنو من نمودم عروسی بود تو کونم
هلوکــُسو تکوندم اسرائيلو چزوندم
سازمان ملل که رفتم چیز غولو شیکستم
ملت همه تو کفم هالۀ نور بر سرم
دنیا حالا با منه عاشق دکتر اَ.ن.ـه
چاوز جون و مورالس این رفقای مخلص
حزب الله و الحماس خوش گوشتهای کاراکاس
سوریه و بشارش گلبدّین و الاغش
گداهای تو کــُمُر حالا نخور کی بخور
عدالت جهانی بی من کجا توانی؟
معجزۀ دو قرنم این همه کار که کردم!
امّا چشـَم سیر نشد روباه من شیر نشد
جاهایی هست ندیدم توی اونا نریدم
اسرائیل و فرانسه مرّیخ و شهر قصّه
واشنتگتن و آمازون ته چاه جمکرون
دلم ریاست می خواد وگرنه غرب خوار می گاد
بذار بیام دوباره نذار بشم بیکاره
حسین بیاد صلح می شه رنگ همه سبز می شه
خاتمی با ایل میاد هاشمی با فیل میاد
کرّوبی و نن جونش عبادی و منشورش
هر چی سوسول فوفوله توی نظام می لوله
ملت می شن ولنگار آزاد و بی بند وبار
دشمن ما شاد می شه غبغب اون باد می شه
من بمونم خوار می گام دشمنو از کون می گام
براندازهای نرمو مسلــّحهای گرمو
به اعتراف میارم بعد پای دار میارم
هنرمندو میارم چوب تو کونش میذارم
هر کی که اهل حاله کون مون اون حلاله
امنیت اخلاقی یا که دیار باقی
جمهوری اسلامی اسلامیه اسلامی
توروخدا حال بده یه دور چار سال بده
تورو به جون مهدی خیرشو زود ببینی »
علی به سرفه افتاد تو پیشونی ش چین افتاد
وافورو زد به کلــّه ش گرگ شد و زد به گلــّه ش:
« احمدی بوزینه نقشۀ تو همینه؟
دولتِ مهرورزیده ملــّـتو خر فرضیده!؟
مردم اگه بفهمن به ریشمون می خندن
میان توی خیابون تظاهرات تو میدون
نظام خطر می افته توی هچل می افته
داد و هوار و فریاد زنده باد و مرده باد
انقلاب مخملی تا سقوط سید علی »
مُجی پرید تو حرفش دستشو گذاشت رو دستش:
« بابا جونم جوش نزن یک پُک قــُلــّـاج بزن
ملــّت که جون ندارن خایۀ اون ندارن
پاشن بیان خیابون تظاهرات تو میدون
تازه اگر هم بیان همه جلوش درمیان
بسیجی و سپاهی نیروی انتظامی
با باتوم و اسلحه با اشک آور، با قمه
کبوتر ولایت لاتهای با مروّت
جنده های چادری صیغه های پا دَری
سرلشکر گنده بک فرماندۀ بعلبک
فاطمه کماندوهَم هست حدّاد قاتلم هست
جنتی هاف هافو خاتمی واق واقو
مصباح و حجتیه مُفخورای فیضیه
مرتضوی میاریم دمارو در میاریم
شورای نانگهبان مجلس ناخبرگان
هر کی که نونخورماست ذوب ولایت ماست
اگر بازم پیش بیان روسیه و چین میان
پوتین با پوتین میاد هوجینتا با مین میاد
جلوشونو می گیریم رو سرشون می رینیم
احمدی یار غاره بذار بیاد دوباره
سید علی و ولایت احمدی و ریاست »
هر سه تا کیفور شدن مست زر و زور شدن
بشکن زدن و خوندن شبو به صبح رسوندن:
« سید علی و ولایت احمدی و ریاست
احمدی و ریاست سید علی و ولایت »
ملــّت ولی شنیدن تو مشتشونو دیدن
پیر و جوون سبز شدن آمادۀ رزم شدن
ریختن همه خیابون تظاهرات تو میدون
شبا به الله اکبر دعای مرگ رهبر
مؤمن بگیر تا قرتی کامبیز بگیر تا مـِـیتی
مردم ما نترسن چون همه با هم هستن
پلیس سپاه بسیجی هی می خورن گیج گیجی
بی شرفای مزدور با گوش کر چشم کور
هرچی جنایت کــُنن از جور حمایت کــُنن
هیچ اثری نداره ظالمه کم میاره
الآن که من نشستم قلم به دست گرفتم
مردم ما می جنگن هر راهی رو می سنجن
برای آزادیشون می گذرن از جونشون
دورۀ ظلم سر اومد نقابشون ور اومد
سید علی و احمدی مجتبی و هر خری
دور شما تموم شد مثال مصر و روم شد
به پیشگاه ملــّت هیچ پخی نیست ولایت
یا به قول ما ترکها کوتاه و خیلی شیوا:
« سیْد علینی آشیرّوخ پُخ سَقــَّلینه قــُویّوخ
احمدی ده سیکدیرَر بیرخـُت شالوار تیکدیرَر»
قیژک کولی
تیر ١٣٨٨
اتل متل توتوله مُجی و دُکی کوتوله
رفتن پیش سیْد علی سیّد گوش بـَل بـَلی
وافور و سیخ به دستش جیلیز و ویلیز به بَستـش
دُکی اونو دعاش کرد دستشو تو عباش کرد
با دستمال مخملی خایه های سید علی
حالا نمال کی بمال تخمهای پر خطـّ و خال
مُجی به دُکی چشمک زد دُکی به علی پاتک زد
سرشو گذاشت رو شونه ش ترمز برید تو چونه ش:
« علی به من حال بده دورۀ چارسال بده
دورۀ من زود گذشت در سفر کوه ودشت
دهاتها و اُستانا نیویورک و هاوانا
اردبیل و اَرادان سلسبیل و خراسان
کلمبیا و مسکو مازندران و اسکو
ملــّت اومد به پیشواز با طبل و ساز و آواز
صاحب بیت المالم آتیش زدم به مالم
سیب زمینی غزّه با جُکهای بی مزّه
سهمیۀ عدالت با ژست پر ملاحت
قیافۀ میمونی پرتغال صهیونی
بنزین پونصد تومن به زعم دکتر اَ.ن.
از همه چیز مهمتر از نون شب واجبتر
انرژی هسته ای پخش می کنم بسته ای
در صحنۀ جهانی ریدم به هر که دانی
دشمنو من نمودم عروسی بود تو کونم
هلوکــُسو تکوندم اسرائيلو چزوندم
سازمان ملل که رفتم چیز غولو شیکستم
ملت همه تو کفم هالۀ نور بر سرم
دنیا حالا با منه عاشق دکتر اَ.ن.ـه
چاوز جون و مورالس این رفقای مخلص
حزب الله و الحماس خوش گوشتهای کاراکاس
سوریه و بشارش گلبدّین و الاغش
گداهای تو کــُمُر حالا نخور کی بخور
عدالت جهانی بی من کجا توانی؟
معجزۀ دو قرنم این همه کار که کردم!
امّا چشـَم سیر نشد روباه من شیر نشد
جاهایی هست ندیدم توی اونا نریدم
اسرائیل و فرانسه مرّیخ و شهر قصّه
واشنتگتن و آمازون ته چاه جمکرون
دلم ریاست می خواد وگرنه غرب خوار می گاد
بذار بیام دوباره نذار بشم بیکاره
حسین بیاد صلح می شه رنگ همه سبز می شه
خاتمی با ایل میاد هاشمی با فیل میاد
کرّوبی و نن جونش عبادی و منشورش
هر چی سوسول فوفوله توی نظام می لوله
ملت می شن ولنگار آزاد و بی بند وبار
دشمن ما شاد می شه غبغب اون باد می شه
من بمونم خوار می گام دشمنو از کون می گام
براندازهای نرمو مسلــّحهای گرمو
به اعتراف میارم بعد پای دار میارم
هنرمندو میارم چوب تو کونش میذارم
هر کی که اهل حاله کون مون اون حلاله
امنیت اخلاقی یا که دیار باقی
جمهوری اسلامی اسلامیه اسلامی
توروخدا حال بده یه دور چار سال بده
تورو به جون مهدی خیرشو زود ببینی »
علی به سرفه افتاد تو پیشونی ش چین افتاد
وافورو زد به کلــّه ش گرگ شد و زد به گلــّه ش:
« احمدی بوزینه نقشۀ تو همینه؟
دولتِ مهرورزیده ملــّـتو خر فرضیده!؟
مردم اگه بفهمن به ریشمون می خندن
میان توی خیابون تظاهرات تو میدون
نظام خطر می افته توی هچل می افته
داد و هوار و فریاد زنده باد و مرده باد
انقلاب مخملی تا سقوط سید علی »
مُجی پرید تو حرفش دستشو گذاشت رو دستش:
« بابا جونم جوش نزن یک پُک قــُلــّـاج بزن
ملــّت که جون ندارن خایۀ اون ندارن
پاشن بیان خیابون تظاهرات تو میدون
تازه اگر هم بیان همه جلوش درمیان
بسیجی و سپاهی نیروی انتظامی
با باتوم و اسلحه با اشک آور، با قمه
کبوتر ولایت لاتهای با مروّت
جنده های چادری صیغه های پا دَری
سرلشکر گنده بک فرماندۀ بعلبک
فاطمه کماندوهَم هست حدّاد قاتلم هست
جنتی هاف هافو خاتمی واق واقو
مصباح و حجتیه مُفخورای فیضیه
مرتضوی میاریم دمارو در میاریم
شورای نانگهبان مجلس ناخبرگان
هر کی که نونخورماست ذوب ولایت ماست
اگر بازم پیش بیان روسیه و چین میان
پوتین با پوتین میاد هوجینتا با مین میاد
جلوشونو می گیریم رو سرشون می رینیم
احمدی یار غاره بذار بیاد دوباره
سید علی و ولایت احمدی و ریاست »
هر سه تا کیفور شدن مست زر و زور شدن
بشکن زدن و خوندن شبو به صبح رسوندن:
« سید علی و ولایت احمدی و ریاست
احمدی و ریاست سید علی و ولایت »
ملــّت ولی شنیدن تو مشتشونو دیدن
پیر و جوون سبز شدن آمادۀ رزم شدن
ریختن همه خیابون تظاهرات تو میدون
شبا به الله اکبر دعای مرگ رهبر
مؤمن بگیر تا قرتی کامبیز بگیر تا مـِـیتی
مردم ما نترسن چون همه با هم هستن
پلیس سپاه بسیجی هی می خورن گیج گیجی
بی شرفای مزدور با گوش کر چشم کور
هرچی جنایت کــُنن از جور حمایت کــُنن
هیچ اثری نداره ظالمه کم میاره
الآن که من نشستم قلم به دست گرفتم
مردم ما می جنگن هر راهی رو می سنجن
برای آزادیشون می گذرن از جونشون
دورۀ ظلم سر اومد نقابشون ور اومد
سید علی و احمدی مجتبی و هر خری
دور شما تموم شد مثال مصر و روم شد
به پیشگاه ملــّت هیچ پخی نیست ولایت
یا به قول ما ترکها کوتاه و خیلی شیوا:
« سیْد علینی آشیرّوخ پُخ سَقــَّلینه قــُویّوخ
احمدی ده سیکدیرَر بیرخـُت شالوار تیکدیرَر»
قیژک کولی
تیر ١٣٨٨
Bravo
پاسخحذف