واکنشی به گفتۀ اخیر مصباح یزدی که « دین در خطر است! »:
فحشا و فسادی که عیان است
بیکار شده هر چه جوان است
هر چیز که بینی چه گران است
خرجی به دلار، دخل قران است
اینها شده دایورت به تخمش:
« ای وای، ای وای!
دین در خطر است آی! »
سرمایۀ کشور که کلان است
در کیسۀ آخوندْ فلان است
یا کاسۀ لبنانْ، دگران است
بیلاخ واسه هم وطنان است
اینها که بُوَد پشم:
« ای وای، ای وای!
دین در خطر است آی! »
ایران نـَـبُوَد، این چه مکان است!؟
عصر حجر است، این چه زمان است!؟
رفتار همه چون حَیَوان است
این مایۀ خجلت به جهان است
اینها که نشد درد:
« ای وای، ای وای!
دین در خطر است آی! »
این میهن ما را چه سران است!؟
در کاسۀ سر مغز خران است
امنیت ما دست دَدان است
آدمْ بچه گاییده دهان است
مصباح ِ الاغ است زند عر:
« ای وای، ای وای!
دین در خطر است آی! »
بیداد رژیم از که نهان است!؟
ملت ز فشارش به امان است
روز و شبمان داد و فغان است
از چشم همه اشک روان است
تف بر روی آخوند که گوید:
« ای وای، ای وای!
دین در خطر است آی! »
در میهن ما دین سرطان است
بیماری هر پیر و جوان است
سوهان شده بر روح و روان است
بیرون شده از تاب و توان است
گور پدر هر که بگوید:
« ای وای، ای وای!
دین در خطر است آی! »
شالودۀ دین وهم و گمان است
دین بند به هر دست و زبان است
گر رو بدهی، چون خفقان است
در دستِ بَدان گــُرز گران است
خر بود هر آن کس که بپنداشت:
« ای وای، ای وای!
دین در خطر است آی! »
قیژک کولی
خرداد ١٣٩٠
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر